من نزدیک به 50 صفحه به مایکل مان رسیده بودم گرما 2– رمانی که با همکاری مگ گاردینر رمان نویس نوشته شده و داستان درام جنایی مان در سال 1995 و قبل و بعد از آن را روایت می کند – زمانی که متوجه شدم چه چیزی گم شده است.
اول، باید بگویم: «از دست رفته» ممکن است کلمه درستی نباشد. گرما 2 درب کوچکی است، در بیش از 450 صفحه، و بیشتر از این نمیتوانست در کوچه من باشد. از آن زمان من از جانبازان مان هستم معاون میامی وقتی چهار ساله بودم بیرون آمد و به هر دلیلی اجازه تماشای آن را داشتم. من یک پسر مان بودم و حالا به اصطلاح یک مرد مان هستم. من کارهای او را برای بخش بزرگی از زندگیام دنبال کردهام که نحوه عکسبرداری او از اشیاء – ظاهر و حال و هوای کارش – بر بسیاری از انتخابهای سبکی خودم تأثیر گذاشته است. مان دروازه ورود من بود: فیلمهای قدیمی نئو نوآر که بر کار او تأثیر گذاشتند، و همچنین فیلمهایی از دیگر استادان درامهای جنایی بسیار سبک، از آبل فرارا تا جان وو. این بی شباهت به دنبال کردن افسانه های داستانی هاردبویل داشیل همت و ریموند چندلر به معاصران مدرنی مانند واکر موزلی، مگان ابوت و لورا لیپمن نیست. و در حالی که مان به عنوان نویسنده در بزرگترین فیلم های جنایی خود خدمت کرده است، من به سمت داستان های او کشیده شده ام، زیرا آنها به همان اندازه جذاب هستند. آنها به بیان ساده، سرگرم کننده و سرد: مان می داند که چگونه داستان را با تیراندازی های وحشیانه و ظاهر عالی متعادل کند. فیلم هایی مانند حرارت و معاون میامی در سطوح مختلف برای من جذابیت دارد.
اما وقتی صفحه 48 را زدم گرما 2 و بخوانید: «الکساندر دالکی – الکس، به زنی که از روی میز اتاق نشیمن خرخر میکند – برهنه پشت میز آشپزخانه میایستد و جانی واکر بلک را در دو لیوان میریزد.» من میدانستم چه چیزی متفاوت است. آن زمان بود که واقعاً در آن چیزی که من بودم غرق شد خواندن یک داستان مایکل مان – که من باید نگاهم را به کار او کاملاً تغییر می دادم. من چالش را دوست داشتم. من دوست داشتم که با وجود اینکه نمی توانستم جدول را ببینم، کاملا مطمئن بودم از کروم ساخته شده بود، شاید با یک کاناپه چرمی در نزدیکی. و از چه نوع لیوانی می نوشیدند؟ من کریستال سنگین را تصور میکنم، چیزهای نه چندان باکاراتی. هر چند من نمی خواستم این چیزها را بدانم. این یک کتاب است! و یک کتاب بیمار، در آن،! منصفانه نیست که انتظار داشته باشیم مان و گاردینر فهرست کامل لباسها، مبلمان، ماشینها و لوازم جانبی رمانشان را بخوانند. احتمالاً کتاب بدتری را به همراه خواهد داشت. اما این تجربه به من یادآوری کرد که مان همیشه کارگردانی بوده است که به زیباییشناسی و فضاسازی علاقه زیادی دارد. و در حالی که خواندن داستان مان عالی است، دیدن و شنیدن آن تجربه ای کاملا متفاوت است.