تاکر اجرا را جدی گرفت و تمام صحنههای گفتگوی هاوارد را نوشت – یا حداقل آنها را به پسرش دیکته کرد، «چون شما بچههای جوان با کامپیوتر بهتر هستید».
او در واقع به کمک تاکر نیاز داشت. جردن فیلم را برکت داده بود، اما گنجاندن هاوارد وایت یکی از اخطارهای او بود – مردی که در آن مقطع، سابقه عمومی کمی برای ساختن یک شخصیت داشت. «حسی که به دست آوردم [from Michael] افلک می گوید، هاوارد فردی بود که می توانست با او ارتباط برقرار کند. خوشبختانه برای او، تاکر به نوعی هالیوود فارست گامپ است که همه این کارها را انجام داده است، و او در طول سال ها از طریق بنیاد گلف خود با وایت دوستی پیدا کرده بود. تاکر می گوید. و از آنجا حداقل سالی یک بار صحبت میکردیم و همدیگر را چک میکردیم.»
بنابراین هاوارد وایت واقعی، تاکر را به دنیای خود راه داد، و تحقیقاتش گسترده بود: «هاوارد از من خواست با افرادی که در کودکی با آنها بازی می کرد، معلمش، مربیان دبیرستانش، دوستانش، تا او که چارلز را راهنمایی می کرد صحبت کنم. بارکلی. من اطلاعات زیادی به دست آوردم و آنها را برای تجسم روح او جمع کردم. هرکسی که باهاش حرف زدم میگفتن که اون مرد نیمه پر لیوانه. آنها او را کنفوسیوس می نامند.
افلک میگوید: «وقتی با کریس صحبت میکنید، مهم نیست که چه کسی را مطرح میکنید. کریس با آنها دوست است و برخورد شخصی بسیار معناداری داشته است.
هاوارد وایت واقعی درباره بازی تاکر میگوید: «فکر میکنم او یک نیروی متحد کننده در آن فیلم بود. “و دیدن آن دشوار است. اما همیشه ماموریت من در زندگی مثبت نگه داشتن مردم، برای MJ، برای نایک بوده است. من آنجا بودم تا آن لحظات سخت را با این جمله متعادل کنم: “ما از آن عبور خواهیم کرد.”
تاکر با ارتباط شخصی با موضوع و آزادی در شکل دادن به هر نقشی که صلاح میداند، دست به کار شد تا آنچه را که میگوید «سختترین نقشی» که تا به حال بازی کرده است بسازد. “ساعت شلوغی من تقریباً استروئید مصرف می کردم. “جمعه، من جوان بودم. اما برای هوا من باید واقعاً روح هاوارد را تجسم می کردم و گویش و سپس شخصیت او را به دست می آوردم. او یک فرد بسیار دوستانه، یک فرد مثبت است. من واقعاً میخواستم این را بفهمم زیرا همه افراد دیگر در فیلم نه میگویند. و هوارد این را نمی گوید. او نسبت به آن مثبت خواهد بود.»
بنابراین تاکر خود را در بخش مطالعه غوطه ور کرد. افلک به یاد می آورد: «کریس زود به لس آنجلس آمد و خود را به مدت یک هفته در هتلش حبس کرد. این تنها باری است که در تجربهی حرفهای، بازیگری یا کارگردانی من اتفاق افتاده است. به همین دلیل است که او بسیار روان بود – تمام خطوط تبلیغاتی و دور ریختنی چیزهایی هستند که او درباره هاوارد می دانست و با اسمز آن را برداشت. وقتی چنین زمان و انرژی می گذارید و به اندازه کریس درخشان هستید، نتیجه این می شود. او فقط می تواند به هاوارد تبدیل شود.”
در سال 2013، زمانی که بن افلک و کریس تاکر آخرین بار در مدار جوایز حضور داشتند (برای آرگو و کتاب بازی پوشش های نقره ایبه ترتیب)، اولی کریس را کنار کشید و به او گفت که دوست دارد روزی با او کار کند. در ابتدا، تاکر همیشه تصور می کرد که این فقط صحبت هالیوود است. و سپس افلک به او تقدیم کرد هوا، به تاکر قول آزادی برای پیشرفت را داد که او را به سمت نقش ها جذب کرد. افلک قسم میخورد: «کریس فکر میکند که من دارم لعنت میکنم، اما این حقیقت دارد: من ۲۵ سال است که سعی میکنم با آن شخص کار کنم».
توسط