چند ماه قبل، در حین فیلمبرداری تلماسه: قسمت دوم در بوداپست، Bautista یک غربالگری اولیه را برپا کرد پیاز شیشه ای برای بقیه بازیگران و گروه مردی که زمانی با The Undertaker از روی یک استیج فولادی در حال فروپاشی مبارزه کرد، وحشت زده بود. باتیستا اذعان میکند: «من از ابتدا نسبت به اجراهایم خودآگاه هستم، و ریسکها در اینجا بسیار زیاد بود. این اولین بار بود که خودش را در داخل تماشا می کرد پیازو او این کار را در اتاقی مملو از برندگان اسکار و A-listers انجام می داد. با این حال، زمانی که تیتراژ پخش شد، تئاتر با خنده و تشویق هذیان میکرد و خاویر باردم در راهروها میرقصید.
چیزی که باتیستا بیش از هر چیز میل دارد، فرصتی برای همکاری نزدیکتر با دنیس ویلنوو، نویسنده کانادایی است که او را رهبری کرده است. بلید رانر 2049 و هر دو تپه فیلم های. “اگر می توانستم شماره یک باشم [on the callsheet] با دنیس، من این کار را به صورت رایگان انجام می دهم. فکر میکنم اینگونه میتوانستم بفهمم چقدر میتوانم خوب باشم. او بهترین ها را در من به نمایش می گذارد. او من را در نور دیگری می بیند، مجری را می بیند که من می خواهم باشم. شاید اینگونه معما را حل کنم.»
آن شب در بوداپست کمی شبیه تمام حرفه باتیستا به صورت مینیاتوری است: اضطراب فلج کننده که باعث موفقیت وحشی می شود، دست کم گرفتن اولیه جای خود را به تحسین عمیق می دهد. حتی در حال حاضر، او تمرکز لیزری بر تسلط بر هنر خود دارد، نه اینکه برند خود را درخشان کند. “راستش را بخواهید، من می توانم به لعنتی بپردازم [about being a movie star]او می گوید. من زندگی پر زرق و برق بزرگی ندارم. من اینجا در تامپا زندگی می کنم. من به نورافکن اهمیت نمی دهم، به شهرت اهمیت نمی دهم. من فقط می خواهم بازیگر بهتری باشم. من از همسالانم احترام می خواهم. من نیازی به تمجید ندارم – واقعاً نیازی ندارم، مرد. این در مورد تجربه است، در مورد دانستن اینکه من کاری را انجام داده ام.”
توسط