آره و تعداد زیادی از آن وجود دارد. و حتی اگر به گوشتهای گاو مانند جیزی و گوچی فکر کنید، بدیهی است که تراژدی بیشتر در آنجا وجود دارد، اما به نظر من، رقابت به اندازه یک دوستی مهم است، وقتی صحبت از مراکز فرهنگی به میان میآید. شما به آنتاگونیست نیاز دارید. حتی یک نوع رقابت ناگفته Migos-Lil Baby.: این مهم است. این برای QC خوب است، درست است؟ اینکه هنرمندانشان از روی شانه هایشان نگاه می کنند و سعی می کنند یکدیگر را یکی کنند. به خصوص که برخی از افراد پیرتر می شوند، افراد جدیدی در حال ظهور هستند. برای مشت زدن به جردن پول به دریموند نیاز دارید.
چگونه آتلانتا به پایتخت فرهنگ تبدیل شد
و P مثل این بود: “من واقعاً می خواستم با Cash Me Outside Girl امضا کنم.” و کوچ میگفت: “این کاری نیست که ما انجام میدهیم. چشمت را از توپ برندار. زمانی که متوجه شدم آنها واقعاً به آن برنامه پایبند هستند و میتواند بارها و بارها کار کند، از زبان استارتآپ استفاده کردم: «اوه، این مقیاسپذیر است».
در سال 2017، زمانی که شما واقعاً شروع به تدوین ایده کتاب کردید، و قرار بود به شدت بر QC تمرکز کند، این یک امپراتوری کاملاً شکلگرفته نبود. اما به نظر میرسد که نشانهها وجود داشتهاند، که برای یک روزنامهنگار، لحظهای هیجانانگیز است که همراه با چیزی باشد که میتواند واقعاً خاص باشد. لیل بیبی هنوز لیل بیبی نبود، اما آیا احساس می کرد که این رویای طرح اصلی که کوچ و پی برای او داشتند، ممکن است واقعاً همه کارساز باشد؟
منظورم یک بار، شاید تصادفی باشد. دو بار، شاید تصادفی باشد. آهنگی با دریک، شاید تصادفی باشد. اما پس از آن می گویید، “اوه صبر کنید، این واقعی است.” و این درک واقعاً در زمان واقعی اتفاق افتاد. کاری که آنها انجام نمیدادند پیدا کردن یک بازدید ویروسی، امضای قرارداد با آن شخص و تلاش برای رفتن از آنجا بود. آنها هنوز در حال انجام این نوع از مدرسه قدیمی و رشد اولیه هنرمندان بودند. فکر میکنم حتی این را از کتاب حذف کردم، اما ای کاش این کار را نمیکردم: وقتی در آن سفر در سال 2017 آنجا بودم، Bhad Bhabie داشت اتفاق میافتاد. فکر نمیکنم او را هنوز اینطور صدا میکردند، فقط «دختر پول نقد من بیرون».
فقط دو نفر هستند که میگویند: “لعنتی. من به حرف شما احترام میگذارم، اما باید بر سر این هنرمند با شما وارد جنگ شوم. اما دلم برای چتهایمان تنگ شده است.”
مطالب مربوط به رقابت موسیقی/نمایندگی بین لیبلهای QC و 300 Records، P در مقابل لیور کوهن [300’s label head]، در اینجا می تواند یک فیلم کامل برای خودش باشد.
این جادو نیست. این در زمان مناسب در مکان مناسب است. این فناوری با قوس مطابقت دارد، اما همچنین خود را آماده می کند تا زمانی که آن رعد و برق در فرهنگ اتفاق می افتد، آماده باشید. آنها دید روشنی از آنچه قرار بود رخ دهد داشتند و همچنین از اشتباهات خود درس گرفتند. فکر میکنم شما واقعاً دیدید که چه اتفاقی افتاد وقتی که میگوس اولین آلبوم را منتشر کرد و مردم میگویند: “اوه، این برای آنها یک بسته است.” آنها به تابلوی نقاشی برگشتند و اصلاح کردند. و من فکر می کنم این کاری است که تیم های خوب در هر حوزه ای انجام می دهند.
من نسخه آن را می خواهم حرارت، صحنه غذاخوری، با لیور و پی به جای دنیرو و پاچینو.
توسط