5 درصد فیلم که فکر می کنید پدر خوبی نبود چقدر است؟
Over Zoom از هتلی در لندن، جایی که او در حال آماده شدن برای بازگشت به تئاتر خود در نقش استنلی است اتوبوسی به نام هوسمسکال با او صحبت کرد GQ در مورد اینکه چرا اینقدر جذبش شده بود بعد از خورشید، علاقه او به نقش های شکنجه شده عاطفی، و اینکه او آرزوی همکاری با آنها را در آینده دارد.
تنها صحنهای که قرار است در ذهن من و احتمالاً ذهن دیگران برای سالهای آینده تثبیت شود، صحنه رقص سوم کالوم و فرانکی با اجرای «تحت فشار» است. این پایان سفر است، بنابراین یک حس کاتارسیس وجود دارد، اما همچنین به طرز شگفت انگیزی با خاطرات و تفسیرهای فرانکی بزرگسال نیز تداخل دارد. چه چیزی آن سکانس را تا این حد تأثیرگذار می کند؟
بعد از خورشید چنین پرتره خیره کننده ای از حافظه است. چه چیزی در ابتدا شما را به سمت فیلمنامه جذب کرد؟
خود فیلمنامه یک اثر هنری است که من از آن غافلگیر شدم. من هم فقط شخصیت را دوست داشتم. من میل عمیقی به بازی او داشتم. من می دانم که من یک پدر یا چیزی شبیه به آن نیستم، اما من فقط یک نوع ارتباط را احساس کردم، یک میل واقعی حداقل برای ارائه پرونده خود به شارلوت [Wells]. خوشبختانه، من انجام دادم. ما یک زوم فوقالعاده داشتیم و در مورد اینکه فکر میکنم کالوم برای من چه معنایی دارد، چه میگذرد و چگونه چنین است، فکر میکنم، پدری شگفتانگیز برای 95 درصد فیلم صحبت کردیم.
پل مسکال چند سالی است که با نقش آفرینی خود در اینترنت به محبوب جهانی تبدیل شده است مردم عادی. از زمانی که سریال موفق Hulu او در سال 2020 به پایان رسید، این بازیگر ایرلندی (و اینفلوئنسر کوتاه کوتاه) با تعداد انگشت شماری از نقش های به همان اندازه جذاب در درام های روانشناختی مانند دختر گمشده و مخلوقات خدا. آخرین پروژه مسکال، بعد از خورشید، اولین نوبت اول او و بهترین از این دسته است – منتظر جوایز زیادی در فصل باشید. این فیلم که در 21 اکتبر اکران شد (اولین کار استادانه کارگردان شارلوت ولز) حول محور پدری مرموز، اما خونگرم است که به مسائلی می پردازد که هرگز به طور واقعی مشخص نشده اند (با بازی مسکال) دختر نوجوان کنجکاو خود (فرانکی کوریو) را به آنجا می برد. ترکیه برای تعطیلات تابستانی. همانطور که فیلم به جدولهای زمانی میپرد، آنچه شکوفا میشود، پرترهای صمیمی از خاطره است که از طریق فیلمهای ویدیویی دانهدار، پولارویدهای قدیمی، و سکانسهای رویا روایت میشود.
لحظات خاصی هست شبی هست که [Sophie] بعد از اینکه اساساً در تختش بیهوش شد با او روبرو می شود و او را در صحنه کارائوکه رها می کند. منظور من از 95 درصد این است که فکر نمیکنم آنها انتخابهایی باشند که او انجام میدهد و مربوط به فرزندپروری خودش است. من فکر می کنم آنها در واقع با احساس انزجار یا شرم او مرتبط هستند. آنها منعکس کننده نبرد مداوم او با سلامت روانی خود هستند.
من فکر میکنم که این تکاندهنده است، زیرا شما به عنوان یک مخاطب این فرصت را پیدا میکنید که با سوفی بزرگتری که تلاش میکند از پدرش محافظت کند، روبرو شوید. این یک نوع لحظه اکسپرسیونیستی است و می بینید که این اتفاق می افتد. این وحشیانه است. لحظه ای وجود دارد که سوفی فریاد می زند: “بس کن”، اما پدرش در حالت خلسه است و در حال دور شدن است. به خصوص تکان دهنده است، من نمی دانم چگونه آن را غیر از این توصیف کنم. وقتی برای اولین بار هر چیزی را تماشا می کنم، فقط امیدوار هستم که همه چیز درست باشد و اجرا چیزی باشد که به آن افتخار می کنم. آن صحنه واقعاً دردناک بود.