تا این هفته، از آخرین باری که برت ایستون الیس رمانی منتشر کرد، بیش از یک دهه گذشته بود. اما او مطمئناً در فاصله زمانی بین انتشار، مشغول بوده است اتاق خواب های امپراتوری، در سال 2010، و آخرین کتاب او (هفته گذشته منتشر شد)، شاردها. او یک مجموعه اینترنتی ساخت و کارگردانی کرد و سه فیلم نوشت. او یک تن توییت کرده است. پادکستی را در سال 2013 راه اندازی کرد که برای مصرف عمومی بود و در سال 2018 آن را به یک پلتفرم فقط اشتراکی با بودجه Patreon منتقل کرد. شاید مهم ترین آن، در همان سالی بود که او The پادکست برت ایستون الیس، او با کارگردان پل شریدر در تریلر شهوانی بدنام 2013 در سال 2013 همکاری کرد. دره ها، کیسه بوکس انتقادی با بازی لیندسی لوهان.
و اگرچه از آن زمان تاکنون کارهای زیادی انجام داده است، اما تجربه تماشا کردن را تجربه کرده است دره ها-و اینکه می بینم همه در مورد آن نظر دارند و به اشتراک می گذارند- هنوز هم برای من طنین انداز است. همانطور که آن پروژه، همراه با بقیه کارهای الیس نشان میدهد، او درک میکند که چگونه میتواند با یک یا دو تیک جلوتر ماندن از آن، مانند تعداد کمی از هنرمندان زنده، خلاصه شود، به ویژه در طول مدت کاری مانند او. او از سال 1985 که اولین رمانش را منتشر کرد، با روش کار اقتصاد توجه آشنا شد. کمتر از صفر. مهمتر از آن، او به روشی که توجه ما – و روش جذب آن – در طول سال ها تغییر کرده است، استفاده کرده است. او را دوست داشته باشید یا از او متنفر باشید، برت ایستون الیس، که شاید در بین رمان نویسان معاصر منحصر به فرد است، جلوتر بوده است. ما مدت زیادی است که در دنیای او زندگی میکنیم، اما تازه اکنون شروع به درک آن کردهایم.
بسیار عجیب است که تجربه الیس چقدر سازگار بوده است. من از حدود 14 سالگی او را می خواندم. یک نسخه از آن را دزدیدم کمتر از صفر از یک مرز بعد از اینکه یک بچه بزرگتر به من گفت که این یکی از کتاب های مورد علاقه اوست. آن سال 1995 بود – ده سال کامل پس از انتشار اولیه کتاب و ایجاد شور و هیجان. پس از انتشار آن، نیویورک تایمز میچیکو کاکوتانی منتقد کتاب آن را نامیده است [“one of the most disturbing novels I’ve read in a long time,”](“کمتر از صفر، و راک اند رول.) و جو کلی فرهنگ به نظر می رسید که یکی از ناباوری ها باشد – که هیچ راهی وجود ندارد که نوجوانان مدرن بدون توجه به جنسیت مواد مخدر مصرف کنند و رابطه جنسی زیادی با آنها داشته باشند. و به طور کلی نسبت به همه آن بی حس می ماند. وقتی یک دهه بعد این کتاب را خواندم، غافلگیر شدم. در آمریکای بیل کلینتون شبیه یک نسخه جذابتر از یک نوجوان عادی بود. همه چیز کمی افراطی بود، مطمئناً، اما میتوانستم با راوی صحبت کنم که در مورد تمام کارهایی که انجام میداد برای گذراندن روز صحبت میکرد، از مواد مخدر گرفته تا روشی که «میشنید اگر به صفحه تلویزیون خیره شوید. به اندازه کافی طولانی، می توانید بخوابید.» این نوع خاص از بی حسی به بچه های ثروتمند حومه لس آنجلس منتقل نمی شد، حتی مردم در سال 1985 می خواستند مانند آن رفتار کنند. امروز نمیتوانم احساس کنم الیس سعی میکرد به ما هشدار دهد که این احساس ناخوشی برای بقیه وجود دارد، و فقط بدتر میشود، و فکر نمیکنم او را جدی بگیریم.
البته بخشی از آن تقصیر او بود. الیس میفهمد که چطور باید کوک کندفقط کافی نیست بحث – اینکه گفتن یک چیز عجیب و غریب، حتی اگر قصدش را نداشته باشید، می تواند مطبوعات را درگیر کند. گاهی اوقات هر نکته ای را که در وهله اول می خواستید بیان کنید تحت الشعاع قرار می دهد، اما می تواند توجه شما را جلب کند. انتشار 1991 از روانی آمریکایی می تواند بهترین مثال از این پویایی باشد. وقتی خبر داستان رمان منتشر شد، Simon & Schuster کتاب را درست در زمانی که در شرف ارسال بود بیرون کشیدند. وقتی توسط Vintage Books تحویل گرفت، سازمان ملی زنان خواستار تحریم شد همه کتاب های ناشر و شرکت مادرش. الیس مطمئناً بحث هایی را در مورد آزادی بیان یا هنرمند در مقابل شروع نکرد. هنری که آنها خلق میکنند، اما به نظر میرسید که او میدانست که گفتمان به آرامی در حال دموکراتیکتر شدن است – و روشی که این تغییر میتواند به نفع یا علیه یک هنرمند کار کند. 30 سال پس از انتشار، روانی آمریکایی-و اقتباس سینمایی آن- در نور دیگری وجود دارد. به آن می گویند “کلاسیک مدرنو حتی شروع به فشرده شدن در گفتگوها کرده است مهم ترین رمان های آمریکایی که تا به حال نوشته شده است. و شخصیت اصلی کتاب، پاتریک بیتمن، تا حد زیادی به لطف نمایش شیک کریستین بیل روی صفحه از این شخصیت، به سطح مشخصی از شهرت دست یافته است. (مثلاً ترسیم خطی از بیتمن به تونی سوپرانو یا لیدیا تار کار سختی نیست: آنها وحشتناک هستند. مردم به خاطر آنها مرده اند. اما لعنتی، همه آنها بسیار باحال هستند و به اندازه کافی عالی لباس می پوشند. حضور مداوم در هر فید اینستاگرام یا مودبورد.)
اما به نظر می رسد لذتی که الیس در بازی در نقش یک تحریک کننده می برد، در پادکست او بیشتر مشهود است. به طور معمول، او قبل از اینکه به گفتگو با مهمان هر قسمت بپردازد، به همان اندازه که دوست دارد در مورد هر چیزی که در ذهنش است بحث می کند. من خود را گاه به گاه می گیرم و با بسیاری از چیزهایی که او می گوید مخالفم. اما در عین حال، من قدردانی میکنم که او اصلاً هر چیزی را میگوید – و این کار را با هوشمندی و فکر انجام میدهد. از همه بارزتر رفتار اوست: او صحبت می کند. او فریاد نمی زند. این باعث میشود که گوش دادن راحتتر شود.