برای یک مکان با چنین واردات عرفانی، یافتن مرکز عقب نشینی به طرز شگفت انگیزی آسان است، مناره مرتفع پناهگاه بر فراز بزرگراه بیست و نه پالمز در کمتر از دو مایلی از منظره جهنمی جعبه بزرگی که توسط والمارت لنگر انداخته است. اما سپس وارد سایت می شوید و همه چیز شروع به محو شدن می کند. مناظر، مانند بسیاری از بیابان های اطراف، آرام و سخت است، با زیبایی شگفت انگیزی که شما را به درون می کشاند.
زمانی که وارد شدم، پنج روز از دوره شروع دوره 26 هفته ای فیزیک ذهنی (هزینه: 75 دلار)، که شامل درس های هفتگی با نویمان است، رفته بودم، اگرچه تصمیم گرفته بودم به تنهایی پرواز کنم. پرانایاما، مدیتیشن، و تاکیدات معنوی، سنگ محک روزانه تمرین، همراه با یک هنگ دوره ای 10 روزه پاکسازی و روزه را تشکیل می دهند. معجون صبحانه دینگل از آب پرتقال، روغن زیتون، عسل و زرده یک تخم مرغ؟ شانسی وجود ندارد. اما بقیه با تاکید بر غذاهای خام انجام پذیر و حتی دعوت کننده بود: آب لیمو، آب گوجه فرنگی، میوه، سالاد و سوپ سبزیجات. گوشت نخورید (تحقیقتان را انجام دهید، او پیشاپیش التماس کرد) و کافئین خود را محدود کنید، که برای من به معنای عدم استفاده از کورتادو صبحگاهی بود – معادل درخواست از یک کشیش که از عشای ربانی روزانه خود صرف نظر کند. با این حال، من اهل بازی بودم، و حتی با وجود اینکه دینگل هیچ شرطی در مورد الکل قائل نبود، تصمیم گرفتم که خشک شدن با روحیه غالب مطابقت دارد.
کاوش در آموزههای دینگل، گاهی مانند تلاش برای تسلیم کردن هوا، نوشتههای او چنان دمدمیکننده، آنقدر گریزان بود که عملاً از صفحه خارج میشد. اما اگر این پل معنوی به هیچ جا نبود، چیزهای زیادی برای توصیه آن پیدا کردم. از برخی جهات، فیزیک ذهنی پیشروی برای انجیل شکوفایی را نشان می دهد: آرزوی ثروت بزرگ، حرفه ای پردرآمد به عنوان تهیه کننده هالیوود یا گوروی فناوری؟ آن را در آغوش بگیر: اینجا قسم فقر نیست. برای این منظور، دینگل از شما استقبال کرد که جملات تاکیدی خود را برای خواندن در طول مراقبه توسعه دهید. جهانبینی خوشبینانه او را جذاب دیدم، برگرفته از دورانی که کالیفرنیای پس از جنگ در حال شکوفایی بود، زمانی که آیینهای مذهبی شرقی و فلسفههای خودسازی و مستعمرات آرمانشهری در اینجا مانند شکوفههای بیابانی جوانه زدند. در بسیاری از خاطرات اخیر، مانترای من، موسیقی متن غالب درونی زندگی من، یک یا دو دلگیر بود: من به اندازه کافی خوب نیستم. من هرگز به اندازه کافی خوب نخواهم شد. اکنون آرامش غیرمنتظرهای در بیان اظهارات جاهطلبی، پذیرش این احتمال که جهان میتواند نیروی مفیدی در زندگی من باشد، یافتم، اگر فقط خودم را در برابر آن باز کنم.
وارد دانینگ شوید، که با بازسازی آنها کاملاً براق و جدید میدرخشند، مانند چیزی خارج از پالم اسپرینگز. Homestead Modern، یک شرکت مهماننوازی پیشرفته در بیابان، بودجه این پروژه را تامین کرد و با مرکز قرارداد اجاره امضا کرد. به استودیوی گوشهای با درهای شیشهای کشویی که به پاسیو و وسعت بزرگی از صحرای پر از درخت جاشوا باز میشود، رفتم، مکانی ایدهآل برای هنگ پرانایامای روزانه من.
معماری فقط عرفان را افزایش می دهد. کلبه های پشته، کاروانسرا، کافه-ساختمان های لوید رایت کم ارتفاع و بیابانی هستند، با خطوط سقفی که سایه های فریبنده ای ایجاد می کنند. از آنجایی که مرکز عقب نشینی، یک سازمان غیرانتفاعی با امکانات محدود، همیشه نتوانسته هزینه نگهداری را تامین کند، این سایت شبیه پمپئی اواسط قرن است، کپسول زمانی از جاه طلبی بی بند و بار دینگل. او فکر میکرد که شهرش به عنوان طرحی برای جوامع بیشتر عمل میکند، که همگی بر اساس اصول «حقیقت و زیبایی، بازی منصفانه و عشق» استوار است. اما در مقطعی عارف و معمار با هم درگیر شدند. سازنده ای به نام اوکی ارل جونیور نسخه کوچک شده طرح اصلی را تکمیل کرد که شامل خانه های ییلاقی می شود که به سال 1961 برمی گردد و برای پزشکان فیزیک ذهنی در نظر گرفته شده بود.