تایسوننقدهای تحسین آمیز او به انسان سازی این سوپراستار کاهش یافته کمک کرد و قدردانی مجدد فرهنگی او را به حرکت درآورد. بلافاصله پس از آن، تایسون یک صحنه دزدی کوتاه را ارائه داد خماری با اعتراض عمومی تایسون که اکنون بهعنوان بسیار دیوانه شناخته میشود، این تغییر حرفهای را به نمایشی تک نفره تبدیل کرد که در میان دیگران، اسپایک لی، کارگردان ویژه HBO در سال 2013، به برادوی آورده شد. مایک تایسون: حقیقت بی چون و چرا.
تایسون حدود یک ماه قبل از زندان آزاد شده بود تایسون برای اولین بار پخش شد و او به سرعت برخی از کمربندهای قهرمانی خود را به دست آورد. اما درخشش بازگشت او با عجله محو شد. ابتدا به ایواندر هالیفیلد باخت، سپس در مسابقه برگشت آنها در سال 1997، تایسون با دو بار گاز گرفتن گوش حریف خود را خجالت زده کرد. ازدواج دوم او به دلیل خیانت های مکرر او به هم خورد. مصرف مواد مخدر او بدتر شد.
اگر سال 1995 تایسون یک فیلم زندگینامهای سلبریتی بیهیچوجه اجرا شده بود، سپس مستند فوقالعاده Toback منعکسکننده جذابیت بسیار مرد-ایندی-نویسنده با مردانگی خام و پیچیده بود. با وجود چشم انداز تا حدی چشمک زن، این تایسون جذابترین و تسخیرشدهترین تصویر مرد باقی میماند و به اعماق ناشناخته ورزشکاری اشاره میکند که مورد آزار و اذیت و بیعشق بزرگ شده است و خود را به یک هیولا تبدیل میکند تا دیگر هرگز آسیب نبیند. این مستند دورانی پیش از #MeToo را در بر میگیرد که در آن مردان مشکلساز با هیبت متفکرانه، شکستهای شخصی و استعدادهای باورنکردنی آنها به یک اندازه اهمیت داده میشوند.
اما او برای فیلمسازان یک چهره کنجکاو باقی ماند، مانند نویسنده و کارگردان نامزد اسکار، جیمز توبک، که در 19 سالگی با بوکسور دوست شد. سیاه سفید، و 2004 مطالعه شخصیت وابسته به عشق شهوانی چه زمانی من را دوست داشته باشند، نویسنده/کارگردان متقاعد شده بود که تایسون یک سوژه مستند ارزشمند است و در حالی که او در دوره توانبخشی بود مصاحبه های طولانی با بوکسور بدنام انجام داد. فیلم حاصله در سال 2008 نیز به نام تایسون، مایک را در فضایی بازتابنده و از نظر احساسی آسیب پذیر به تصویر می کشد. وقتی صحبت می کند که داماتو چه معنایی برای او داشته است، گریه می کند. او با خشم زننده به اتهامات تجاوز جنسی واشنگتن نگاه می کند و او را به عنوان “خوک بدبخت یک زن” رد می کند. هیچ نشانه ای از پشیمانی وجود ندارد، فقط اصرار سرکشی بر این که او بی گناه است.
تایسون با پوشیدن کت و شلوار و لبخندی خجالتی، مکان تاریکی را که در زمان فیلمبرداری مستند Toback در آن قرار داشت، تصدیق می کند و بدون شک. حقیقت بی چون و چرا قصد داشت تایسون مسن تر و عاقل تر را برجسته کند که در مکان بهتری قرار دارد. اما به سختی قانعکننده است – بیشتر یک قطعه بازسازی تصویر با دقت مانیکور شده، به ویژه دفاعی تا یک اعتراف آشکار یا تکان دهنده. نه اینکه لی تمام تلاشش را نمی کند تا ما را با کار فروش بولدوزی کند. جمعیت با اطاعت برای هر یک از اظهارات تایسون که احساس خوبی دارد کف می زنند. وقتی او به طرز تحقیرآمیزی در مورد پستی که به خوبی مستند شده اش صحبت می کند، می خندند. (هههه، رابین گیونز مطمئناً بدترین بود، نه؟) در مورد محکومیت او به تجاوز، خوب، این همه در گذشته است، باشه؟ او مثل اینکه در حال خواندن یک بیانیه آماده شده است می گوید: «من به دزیره واشنگتن تجاوز نکردم، و این تمام چیزی است که باید در این مورد بگویم.» به عبارت دیگر، به مایک تایسون قدیمی توجه نکنید: آنچه مهم است این است که مایک تایسون جدید مواد مخدر را ترک کرده و خانواده بزرگی دارد. لحظات واقعاً تکان دهنده ای وجود دارد، مانند زمانی که، نزدیک به پایان ویژه، او در مورد مرگ وحشتناک 2009 دختر چهار ساله خود Exodus فکر می کند. ولی حقیقت بی چون و چرا به گونه ای طراحی شده است که برعکس یک داستان هشداردهنده باشد: این یک داستان رستگاری است، چیز دیگری که هالیوود دوست دارد آن را بفروشد، مهم نیست که چقدر اجباری با آن روبرو می شود.