ستاره «امیلی در پاریس»، لوکاس براوو، پادشاه روم کام شماست

شما اولین فیلم بزرگ خود در ایالات متحده را در تابستان امسال در مقابل جولیا رابرتز و جورج کلونی. خاطرات شما از کار با آنها چیست؟

خب من کمدی رمانتیک فرانسوی نساخته ام. اما کمدی به زبان انگلیسی راحت‌تر است، زیرا زبان، فیزیکی و همه چیز گسترش یافته است. همه چیز بزرگتر است. و بنابراین شما واقعاً می توانید با بدن خود بازی کنید، می توانید واقعاً با لحن صدای خود بازی کنید. در زبان فرانسه همه چیز یکسان شده است. من بزرگ شدم با [English-language romantic comedies] و این تمام چیزی است که من تماشا کردم. این است 500 روز از تابستان و تپه ناتتینگ، عشق در واقع. احساس می کنم بخشی از DNA من است.



منبع

این شگفت انگیزترین تجربه زندگی من بود. باورم نمی شد که آن کنسرت را دریافت کردم. هر روز با یک تجربه خارج از بدن از خواب بیدار می شدم. و فکر می کنم هنوز متوجه نشده ام که این اتفاق افتاده است. هر وقت می‌بینم اسم جولیا یا جورج روی تلفنم می‌آید، باید گوشیم را به یکی از دوستانم نشان دهم و بگویم: «ببین چه کسی به من پیام می‌دهد».

شما در حال رول با کمدی های عاشقانه همین الان. آیا تفاوت اساسی بین کمدی رمانتیک فرانسوی و آمریکایی وجود دارد؟

و شما همچنین در کنار نماد دیگری، ایزابل هاپرت، در آن بازی کردید خانم هریس.

امیلی در پاریس به شدت برای زنان عرضه می شود. برای GQ، چگونه آن را به مردان دیگر می فروشید؟

می دانید من بیشتر از جورج، جولیا، لزلی، ایزابل و جیسون آیزاکس چه چیزهایی یاد گرفتم؟ بهترین بازیگرها هم خوب ترین ها هستند. آنهایی که با واقعیت و ملاحظه و عشق و همدلی پیوند دارند. این به شما سوخت برای بقیه دوران حرفه ای خود می دهد، تا یاد بگیرید که واقعاً می توانید در این صنعت که گاهی اوقات سمی است موفق شوید.

حضور در حضور لزلی منویل، که یک قدرت مطلق و دوست واقعی وفادار است، بسیار متواضعانه بود. و ایزابل همینطور. من توسط یک چهره قوی فمینیست بزرگ شده ام. برای سه ماه بودن در حضور چنین زنان قدرتمندی در قرنطینه در بوداپست، … فقط می خواهید ساکت شوید و گوش کنید و مشاهده کنید و فکر کنید.

وقتی تماشا کردم رابطه در شهر، چیزهای زیادی وجود دارد که من نمی دانستم. و این بخشی از این است که چرا آن را دوست داشتم. همانطور که در یک جامعه مردسالار با مردانگی سمی بزرگ می شوید، هیچ کس به شما نمی گوید که زنان چه فکر می کنند و چه احساسی دارند و چه چیزی از نظر جنسی یا در یک رابطه درست یا غلط است. و دیدن آن در نمایشی که اینقدر صادقانه و بی عذرخواهی است معلم خوبی است. بنابراین برای شروع درک زنان، شاید لازم باشد از چیزی که آنها خود را با آن سرگرم می کنند لذت ببریم.

خوب، به همان اندازه نزدیک است سریع و خشن. فکر می کنم همان طور که عاشقش شدم جنسیت و شهر، همیشه چیزی برای یادگیری در این نوع نمایش وجود دارد. تماشای نمایشی مانند این به شما کمک می کند تا یک طرف از آنچه در سر زنان است را درک کنید. یک طرف کوچک، زیرا چیزهای زیادی در جریان است و ما نمی‌توانستیم با مغز ماقبل تاریخ خود بفهمیم که در مغز یک زن چه می‌گذرد.


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها: