ریچ پل در نوشتن خاطراتش و یک چیز که مردم هنوز در مورد ورزش کلاچ اشتباه می دانند

آیا می توانم با چند سوال بسکتبال به شما ضربه بزنم؟

و آسیب زا است. هنوز هم تا به امروز، در سطح من، آسیب زا است. شب‌هایی هست که به رختخواب می‌روم و نمی‌توانم بخوابم، به خاطر ضربه‌ای که در کودکی متحمل شدم. و بنابراین من یاد گرفتم که شماره یک، این بهانه ای به شما نمی دهد که فقط زندگی را رها کنید و بگویید: “لعنت به آن”.

شما به عنوان یک مرد بیشتر در پشت صحنه شروع کردید – به عنوان یک نماینده، کار در آژانس ها. اما کتابی مانند این، علاوه بر همه چیزهای دیگری که در زندگی خود انجام داده اید، آخرین یادآوری است که شما واقعاً یک چهره عمومی شده اید. این انتقال برای شما چگونه بوده است؟

این کمی چالش برانگیز بود زیرا آخرین چیزی که می خواستید این بود که عکس شما در محله من گرفته شد. و بنابراین این کمی چالش برانگیز است، زیرا من عادت دارم که تنها به مکان‌هایی بروم و تنها قدم بزنم. و من اصلاً خود را به عنوان یک چهره عمومی یا یک سلبریتی از هر نوعی نمی بینم. چالش این است که بفهمم من دیگر همان آدم قبلی نیستم – نه لزوماً چیزی از طرف مردم. و باید درک کنید که شما نمی توانید کاری انجام دهید یا چیزی بگویید، زیرا مسئولیتی وجود دارد که شما یک شخصیت به اصطلاح عمومی هستید.

از نوشتن این کتاب چه چیزی در مورد خودتان یاد گرفتید؟

من فکر می کنم برابری در سراسر NBA بزرگترین داستان است. استعدادهای زیادی وجود دارد. و من فکر می کنم این بچه های جوان امروز دارند وارد می شوند و هیچ ترسی از هیچ چیز وجود ندارد. مردم همیشه در مورد “اوه، خوب، من از مایکل جردن می ترسیدم” صحبت می کنند. شما می دانستید که برای شکست دادن این بچه ها باید دو برابر بهتر باشیم. من فکر می کنم امروز عمق بین تیم ها بسیار بیشتر است و برای لیگ خوب است. واقعاً همینطور است.



منبع البته بسته به اینکه کدومشون

بنابراین چه چیزی در NBA این فصل شما را بیشتر شگفت زده کرده است؟ داستان بزرگ برای شما چیست؟

بابا من خیلی چیزا یاد گرفتم لعنتی، سفر طولانی بود، مرد. و چیزی که یاد گرفتم این است که… امروز به پسر 14 ساله ام نگاه می کنم و چیزی که یاد گرفتم این بود که من هرگز بچه نبودم. من هرگز این فرصت را نداشتم که واقعاً بچه باشم. زمانی که 13، 14 ساله بودم، با بزرگسالان در حال معاشرت بودم. مردان بالغ، 35، 40 ساله. همین که به عقب برگشتم، فهمیدم که بزرگ شدن در محیطی که من انجام دادم واقعاً مزخرف بود، مرد. این یک سوراخ در آن محیط‌ها است، زیرا به زندگی و آنچه که زندگی واقعاً قرار است شبیه باشد، مربوط می‌شود. همه چیز به سرعت انجام شد. شما به پول فکر می کنید و به رابطه جنسی فکر می کنید. و وارد اتاق هتل می شوید و شامپاین می نوشید. شما 14 ساله هستید. دختران در 14 و 15 سالگی باردار می شوند و مردم به زندان می روند. و هر روز بود عمل. هر روز در آن گوشه، جایی که مرا می‌بینی که جلوی آن فروشگاه ایستاده‌ام، هر روز، عمل بود، مرد. و من در مورد میمون بارها صحبت نمی کنم. این، آن نیست. هر روز عمل، فحشا، توزیع مواد مخدر، استفاده از مواد مخدر، خشونت، خشونت از طریق خشونت کلامی، خشونت از طریق خشونت فیزیکی وجود دارد. و این محیطی نیست که یک بچه در آن بزرگ شود.


منتشر شده

در

توسط

برچسب‌ها: